تنها گناه ام مادر بودن است به قلم نسترن قره داغی
پارت سی و دوم :
متعجب از حرفش، گیج به دیوار کنارم تکیه زدم و گفتم: یعنی چی که نیست؟ آب که نمیشه بره زمین؛ برو ببین دنبال عموت نرفته باشه!
فقط تایید کرد و فورا از خونه بیرون زد که منم با استرس توی اتاق رفتم و همونطور که در همه کمدها رو باز میکر ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
*دلارام*
30لطفا عکس رضا رو هم بزارید